چکیده
در مجموعه احکام و تعالیم اسلام، سنت وقف و خیرات و صدقات جاریه به عنوان رهنمودی انسان ساز و فرهنگی مترقی به شمار می رود که آثار اخلاقی و عواید معنوی بزرگ و بی شماری را به دنبال دارد. وقف با توزیع مجدد درآمد بین افراد، جامعه را به سمت توازن اجتماعی هدایت می کند.(1)

در فرهنگ دینی اسلامی، پدیده ی وقف درست در مقابل فقر قراردارد بعبارت دیگر فلسفه وجودی فرهنگ وقف، فقرزدائی جامعه است. و با گسترش فرهنگ وقف به یقین که میزان فقر و محرومیت در جامعه کاهش می یابد. زیرا وقف همانگونه که تبیین شده یکی از راه های کنترل تراکم ثروت محسوب می شود.

و با کنترل تراکم ثروت یا به تعبیر دیگر از بین رفتن تراکم ثروت سرمایه ای جامعه را در اختیار همگان قرار می گیرد و بهره مند شدن همگان از ا مکانات رفاهی و اقتصادی زمینه ای تکامل در ابعاد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نیز فراهم می شود.

و بدین سان می بینیم که چگونه وقف نقش سازنده و مهم را در فقر زدائی جامعه، در ابعاد گوناگون مادی و معنوی ایفاء می کنند.
نقش وقف در توسعه فرهنگی: فرهنگ هستی خاص یک جامعه را گوید. یعنی جامعه در کلیت خویش با جوامع دیگر تفاوت چندانی ندارد، آنچه که یک جامعه را از جوامع دیگر متمایز می سازد،

فرهنگ آن جامعه است. فرهنگ یک جامعه، بر تفکر آن جامعه استوار است، و تفکر آن جامعه نیز در بستر فرهنگ جامعه رشد می کند. جامعه ای با فرهنگ پویا جامعه ای است که از تفکر قوی برخوردار است و تفکر قوی نیز در دامن فرهنگ شایسته و باز پرورش می یابد.(2)

با توجه به اهمیت وقف در اقتصاد جوامع اسلامی بر آن شدیم در این مقاله ابتدا به تعریف مختصری از وقف و اهداف ان پرداخته و سپس ابعاد اقتصادی ان را بررسی کنیم امید است مورد توجه شما قرار گیرد.

مقدمه

«المال و البنون زینه الحیاه الدنیا و الباقیات الصالحات خیر عند ربک ثواباً و خیر أملاً« مفهوم «باقیات الصالحات»آن چنان وسیع و گسترده است که هر فکر و ایده و گفتار و کردار صالح و شایسته ای را که باقی مانده و اثرات و برکاتش در اختیار افراد و جوامع قرار گیرد، شامل می شود.در حدیث نبوی(ص) آمده است:

«إذا مات ابن آدم انقطع عمله الا من ثلثه صدقه جاریه و علم ینتفع به و ولد صالح یدعو له»یعنی وقتی بنی آدم بمیرند عمل آنها به جز در سه مورد قطع می شود، صدقه جاریه ای که باقی می ماند و علمی که از او بماند و به مردم نفع رساند و فرزند صالح که از او باقی بماند و برای وی دعا کند.

یکی از کارهای شایسته ای که همچون صدقه جاریه باقی می ماند و اثرات و برکات آن نصیب افراد جامعه می شود سنت حسنه وقف است. وقف نمادی از روح خیر خواهی و تعاون و هم زیستی و عطوفت انسانی، برخاسته از ایده والا و ایمان است.

وقف از یک طرف وسیله ای بسیار خوب برای ایجاد انس، الفت و همبستگی بین مسلمانان است و از طرف دیگر وسیله ای برای تألیف قلوب مردم غیر مسلمان.

وقف جامعه را از آلودگیها و ناخالصیها پاک می کند و راه را برای تزکیه آن هموار می سازد.

پیش از قرن اخیر بیشتر شؤون فرهنگی، بهداشتی و نیازمندی های عمومی در ایران با بهترین و ساده ترین وضع به رایگان و به دست مردم از درآمدهای موقوفات و بنیادهای خیریه اداره می شد.

واقفان خیراندیش که اندیشه و همّتشان بشر دوستی و خدمت به مردم و رفع حوائج آنان بود، احتیاجات مردم نیازمند را از قبیل: مستمندان، ابناء سبیل، ایتام، بیوه زنان، بیماران و عاجزان،جهیزیه یا مخارج ازدواج،تامین مایحتاج خانواده های بی سرپرست، هزینه دفن و کفن اموات و هزاران نمونه دیگر از این گونه حوائج را که گاهی اندیشه و خیال مردم عادی از درک و توجه به آنها به دور است،

در نظر گرفته و قسمتی از اموال خالص و پاک خود را وقف همین مصارف خیریه کرده اند. وقف میراث بزرگ انسانیت و بشر دوستی و سرمایه فناناپذیر مدنّیت و فرهنگ است که ارزش آن چنانکه باید تا کنون نشان داده نشده است.(3)
 

آشنایی با مفاهیم وقف
تعریف وقف

برای رسیدن به هدفهای مطلوب اخلاقی، انسان می‏تواند به طور غیرمستقیم عمل نماید و از وسایل دیگر نیز استفاده کند; مانند آن که مال خود را به شخصیت‏حقوقی موجود ببخشد و متهب را ملزم سازد تا آن را در جهتی که واهب می‏خواهد به مصرف رساند. پاره‏ای از نظامهای حقوقی (مانند فرانسه) این راه غیرمستقیم را ترجیح داده‏اند، ولی توسل به این‏گونه تمهیدها آزادی را محدود می‏سازد و معایبی احترازناپذیر به بار می‏آورد. بنابراین، بهترین راه این است که حقوق، قالب متناسب و مستقیمی را در اختیار خیرخواهان و نیکوکاران قرار دهد.

از آنچه گفته شد، چنین برمی‏آید که نهاد وقف دارای سه خصوصیت ممتاز و عمده است:

1. مال موقوف باید از نقل و انتقال و تلف مصون بماند و از شمار دارایی مالک خارج گردد; یعنی حبس شود. این حبس باید همیشگی باشد تا گذشت زمان نتواند آنچه را واقف ساخته است درهم بریزد.

2. باید آنچه حبس شده در مسیر حرکت‏خود به سوی هدفهای وقف نهادینه شود; دارایی وقف اصالت‏یابد و تبدیل به «سازمانی حقوقی‏»گردد. زیرا ملک نمی‏تواند بی‏مالک بماند، مگر این‏که خود، نهادی مستقل باشد.

3. آنچه حبس شده باید در راه خیر و خدمت‏به دیگران مصرف شود و وسیله ارضای خودخواهی و سودجویی قرار نگیرد. زیرا بر مبنای اندیشه غیرخواهی تاسیس شده است(4)
 

انواع وقف

وقف به دو دسته تقسیم می شود، دسته اول دارای سه حالت است:

الف-وقف در جهت مصالح عامه: مساجد، مقابر، پلها، جاده ها و سدها و ….
ب –وقف برای عناوین کلی: فقرا، سادات، علما، جنگ زدگان، معلولین و ….
ج- وقف برای افراد خاص

در تقسیم بندی دیگر وقف به دو صورت «وقف انتفاع»و «وقف منفعت»تقسیم می شود. اگر نظر واقف از وقف تحصیل درآمد مادی نباشد، آن را وقف انتفاع گویند، مانند احداث مسجد در زمین ملکی خود و یا زمین موات. اگر نظر واقف از وقف، تحصیل درآمد و هزینه

اهداف وقف

وقف به لحاظ مصالح عمومی از دیرباز موارد استفاده متنوع و گوناگون داشته و رایج ترین موارد مصرف آن عبارتست از:

1-تعلیم و تعلم رایگان.(احداث مدارس و تهیه امکانات تحصیل برای جویندگان علم و دانش)

2- زاویه‏ها: مراکزی بوده‏اند که برای تحصیل علم، عبادت و خدمت رایگان به وجود آمده و مانند سفره‏ای رنگین در اختیار عموم بوده‏اند

3- تهیه آب و آبیاری اراضی کشاورزی و مانند آن.
4- تاسیس کاروانسراها در مسیر کاروانها و قافله‏ها.

ممکن برای مصارف مشخصی باشد آن را وقف منفعت می نامند، مانند وقف دکان برای حفظ و اداره مسجد یا مدرسه(5)

آثار اقتصادی وقف

وقف می تواند به اهداف اقتصادی دولتهای جدید کمک فراوانی کند. وقف می تواند در کم کردن کسر بودجه دولت نقش عمده ای داشته باشد.

زیرا کسر بودجه یا ناشی از تقلیل درآمد و یا ناشی از افزایش مخارجی است که دولت معمولاً در انجام وظایف خود مجبور به تحمل آن است و وقف می تواند در هر دو زمینه یاری رسان باشد.

زیرا با ایجاد کالاها و خدمات عمومی دولت از هزینه کردن برای این موارد معاف می شود.

مثلاً وقتی که یک مدرسه و یا یک بیمارستان از طریق وقف تأسیس می شود و به جامعه خدمت می کند، در واقع دولت از هزینه های ایجاد و اداره یک مدرسه و یا یک بیمارستان معاف می شود و می تواند این هزینه ها را در راههای دیگری به مصرف رساند.

وقف می تواند در تخفیف آثار دفع ازدحامی (Crowding out Effect) نیز نقش داشته باشد. دفع ازدحامی عموماً ناشی از این است که دولت کسر بودجه خود را به دلیل نداشتن منابع مالی دیگر از طریق استقراض تأمین می کند.

و با این عمل موجب بالا رفتن نرخ بهره و در نتیجه کاهش سرمایه گذاری بخش خصوصی می شود. اوقاف با کمک در تأمین خدمات عمومی، هزینه های دولت را تقلیل و نیاز دولت را جهت استفاده از وجوه استقراضی کاهش می دهد.

بنابراین می توان استدلال کرد که حتی در چارچوب ابزارهای متعارف IS-LM اوقاف می تواند به عنوان یک وسیله کارا در جهت تقلیل اثر دفع ازدحامی و کاهش نرخ بهره عمل کند. به نظر می رسد یکی از راههای حذف ربا در جوامع اسلامی تعمیم و توسعه اوقاف است.

گرچه متأسفانه اقتصاددانان اسلامی تا به حال به این نکته توجهی نکرده اند و حتی همایشهای بین المللی که درباره ویژگیهای وقف تشکیل شده به آن عنایتی مبذول نشده است. (21)

در اقتصاد عموماً ایجاد توازن متقابل و تعادل بین دو متغیر عرضه و تقاضا را بدون دخالت مستقیم دولت و از طریق نظام بازار، تعدیل ساختاری گویند. در یک نگاه کلی، عمدتاً برنامه و سیاستهای تعدیل ساختاریرا که در دو دهه اخیر توسط صندوق بین المللی پول و بانک جهانی به کشورهای عضو توصیه شده است،

می توان در دو بعد آزادسازی اقتصادی و خصوصی سازی خلاصه کرد. منظور از آزادسازی کلیه اقداماتی که در جهت برداشتن کنترلهای دولت از قسمتهای مختلف اقتصاد از جمله بازارهای مالی، بازار کالا و خدمات و بازار کار صورت می گیرد.

منظور از خصوصی سازی کلیه اقداماتی است که برای گسترش حوزه فعالیت بخش خصوصی انجام می شود. نتیجه نهایی آزارسازی و خصوصی سازی را در کوچک شدن اندازه دولت می دانند که همواره به عنوان یک هدف در همه این برنامه ها به صورت صریح و یا ضمنی ملاحظه می شود.

اوقاف با اهداف یاد شده همسو است و دولت را از درگیر شدن و رقابت با بخش خصوصی در بسیاری از موارد رهایی می بخشد. به دلایلی که مفصل در قبل توضیح داده شد، اندازه دولت در حداقل نگه داشته خواهد شد.

از جمله اهداف اصلی دولت در اقتصاد، توزیع عادلانه درآمد و ثروت است و وقف می تواند وسیله مناسبی برای توزیع مجدد و حمایت مستقیم و غیر مستقیم از اقشار آسیب پذیر جامعه باشد، بدون آنکه هزینه ای بر بودجه دولت تحمیل کند.

از جمله اهداف دیگر دولت مبارزه با بیکاری و رسیدن به اشتغال کامل است. اوقاف در تحقق این هدف نیز می تواند کمک مؤثری کند. بر اساس سنت وقف گروه زیادی از طبقات مختلف جامعه به گونه ای با اوقاف در ارتباطند یا در امور مربوط به اوقاف به صورت مستقیم و غیر مستقیم نظارت دارند.

البته در گذشته این ارتباط بیشتر و در حال حاضر ارتباط مستقیم کمتر شده است. طبق بررسی های به عمل آمده، تعداد کسانی که در مؤسسات و املاک وقفی به کار اشتغال دارند، نسبت به کسانی که مستقیماً توسط دولت به کار گرفته شده اند، می تواند بسیار بالا باشد.

این نسبت مثلاً در ترکیه در سال 1931 نزدیک به 10 درصد بوده است که در طی زمان این نسبت کاهش یافته است، جالب آنکه اخیراً از دهه 1980 دولت ترکیه به اهمیت اوقاف پی برده و برای تشویق اوقاف تجدید نظرهای اساسی به عمل آورده است.

محمد اسلم حنیف معتقد است که در همه کشورهای اسلامی اهداف اقتصادی متعددی برای دولتهای خود برگزیده اند، از جمله توزیع مجدد به نفع فقرا، مداخله در مکانیسم بازار به هنگام لزوم، تهیه و تأمین کالاها و خدمات عمومی، حتی انجام اصلاحات ساختاری از جمله اصلاحات ارضی. برای تحقق این اهداف هم که شده دولتهای اسلامی باید از اوقاف حمایت کنند و آن را مورد تشویق قرار دهند

اوج تمدن اسلامی دوران عثمانی را می توان زمانی دانست که اوقاف بیش از هر زمان دیگری توسعه یافته بود. بیشتر افراد جامعه در خانه های وقفی متولد می شدند، در مدارس وقفی آموزش می دیدند.

و کتابهای وقفی از کتابخانه های وقفی به امانت می گرفتند و به هنگام بیماری در بیمارستانهای وقفی مداوا می شدند و در زمینهای وقفی به کشت و کار پرداخته و نهایتاً در پایان عمر در یک قبرستان وقفی دفن می گردیدند.

و مراسم عبادی و روحانی زمان حیات و پس از مرگ آنها در مساجد و مراکز وقفی انجام می شد. بنابراین نیازی به خدمات دولت نداشتند. تنها در چنین شرایطی است که دولت حداقل مورد نظر اقتصاددانان می تواند تحقق یابد

در این قسمت به برخی آثار اقتصادی وقف که از اهمیت بیشتری برخوردار است اشاره می شود:

تاثیر وقف بر استقلال سیاسی و اقتصادی و رشد و توسعه

وقتی سخن از تاثیر وقف بر استقلال اقتصادی و رشد و توسعه مطرح می‏شود هرگز به این معنا نیست که وقف به تنهایی می‏تواند همهی ابعاد و زوایای گوناگون اقتصاد یک ملت را در برگیرد،به طوری که برای اقتصاد کشور به منابع مالی دیگر نیازی نباشد، بلکه منظور این است که وقف به عنوان یک سرمایه ی عظیم مالی می‏تواند

در این سمت و سو دارای نقشی سازنده و قابل توجه باشد. همچنین به این معنا نیست که برخلاف اهداف، درآمد وقف را از موارد اصلی مصارف آن که در وقف نامه‏ها آمده است، منحرف کنیم و آنها را در راه تحقق استقلال اقتصادی و رشد و توسعه به کار گیریم و به مصرف برسانیم.

حقیقت این است که می‏توان سرمایه‏های عظیم وقف را نیز همانند دیگر سرمایه‏ها با رعایت همه جوانب وقف، موازین شرعی اهداف در جریان فعالیتهای تولیدی و خدماتی قرار داد و آنها را از حالت رکود به حالت تحرک و پویایی هدایت کرد

تا به این وسیله به رشد و توسعه و استقلال اقتصادی (و سیاسی) کشور کمک شایان و قابل توجهی شده باشد و همچنین بر سرمایه‏ های اوقاف افزوده شود که این امر یقینا در راستای اهداف است.(6)

نقش وقف در گسترش مالکیت

در وقف برخلاف انواع مالکیت ها که حرکت از مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی است،به نوعی مالکیت خصوصی به مالکیت عمومی تبدیل می شود. زیرا اموال موقوفه همچون اموال عمومی، قابل فروش و بخشش و به ارث گذاشتن نیستند و غالبا به موقوف علیهم تعلق دارند.

یعنی اصل آنها ثابت و غیر قابل انتقال و درآمد آنها برای موقوف علیهم است. وقف هدایت مالکیت های خصوصی افراد به سمت مصالح عمومی است که اسلام آن را با شرایطی مورد تأیید قرار داده است. وقف راهی است که انسان می تواند مالکیت خود را تا ابد تضمین نماید و این تنها استثنایی است

که در ابدی کردن مالکیت وجود دارد و به همین جهت است که وقف مصداق صدقه جاریه می‌شود و برای واقف همیشه مفید و ثمر بخش خواهد بود. لذا اسلام سفارش می کند که اگر می خواهی مالکیت اموالت در اختیارت باشد و در راهی که می خواهی به مصرف برسد آن را در راه خدا وقف کن.

نقش وقف در تامین اجتماعی

فقر یکی از موانع عمده پیشرفت و سعادت انسان و به فعلیت رسیدن قوه ها و استعدادهایی است که خداوند متعال برای نیل انسان به کمال مورد نظر که هدف آفرینش است،

به او داده است. یکی از جاهایی که وقف می تواند به طور فعال وارد عمل شود و موانع سعادت و به فعلیت رسیدن استعدادهای انسان را برطرف کند،در مقام محو فقر و در نتیجه تأمین اجتماعی است.

به همان میزان که وضع مالی مسلمین بهبود پیدا می کند در موقوفات هم از جهت کمّی و کیفی گسترش و تغییراتی حاصل می شود. تعدادی از مصارف و مواردی که بر آنها وقف صورت گرفته است از این قرار است:

مساجد،مدارس، کتابخانه های عمومی، بیمارستانها، مسافرخانه ها، نوانخانه ها، آب انبارها، آبگینه ها و قنوات، پادگانهای نظامی و جنگی، تهیه سلاح و ادوات جنگی برای مجاهدین، تجهیز سربازان و مبارزان، تعمیر پلها و معابر عمومی، قبرستانها،بچه های سرراهی،ایتام معلولین،

زمین گیران و درماندگان،بیچارگان،زندانیان، کمک و وام به تجار، تهیه بذرهای زراعی برای کشاورزان، تهیه ادوات کشاورزی و چارپایان برای زارعین،غرس اشجار و درختان میوه برای زیبایی شهر و استفاده عابرین،مصارف خیریه دیگر از قبیل قرائت قرآن، تامین مخارج علما و دانشمندان و قربانی عید قربان و اطعام در رمضان، اوقاف برای درمان بیماران روانی، اوقاف برای تشکیل خانواده، وقف برای فرو نشاندن خشم ها و ….

این عناوین تمامی آنچه را که یک جامعه پیشرفته و متعالی در بعد تامین اجتماعی احتیاج دارد، در بر می گیرد
 

نقش وقف در کاهش اختلافات طبقاتی و به وجود آوردن عدالت اجتماعی

وقف با توزیع مجدد درآمدبین افراد، جامعه را به سمت توازن اجتماعی هدایت می کند. در وقف بیشتر افراد محتاج و فقیر ذینفع هستند.

و لذا اگر چه وقف به عنوان یک امر اخلاقی شناخته شده ولی در عمل تأثیر به سزایی در تأمین عدالت اجتماعی دارد وهمچنین از عوارض سوء بی عدالتیهای اجتماعی و شکافهای طبقاتی تا حد زیادی می‌کاهد و از حاد شدن مشکلات اجتماعی جلوگیری می کند

بر خلاف محیط های مادی که تکاثر و اشرافیت، ملاک برتری است و همه سعی می کنند همه چیز را در انحصار خود درآورند، در محیط اسلام سادگی و ایثار و تعمیم ثروتهای اضافی شخصی از راه وقف، حبس، هبه و… نه تنها ملاک برتری است بلکه عبادت بزرگ محسوب می شود.

سیاست اسلام بر کنترل و تعدیل و حفظ ثروت جامعه است، به این ترتیب تمام راههایی که منجربه سرمایه داری بدون کار می شود، همه را کنترل کرده است و با گرفتن خمس و زکات و تشویق افرادبه وقف و… موجب تقویت افراد ضعیف وفقیرشده و فاصله بین این دو طبقه را بسیار کم کرده که نتیجه آن ایجاد جامعه متعادل است.
 

نقش وقف در فقر زدایی

بازده عین وقف در توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه ای اسلامی بسیار گسترش فرهنگ وقف یکی از راهکارهایی است که فقر را در جامعه ای اسلامی ریشه کن می کند. فقره پدیده ای است که یکی از موثرترین فاکتور انحطاط جوامع محسوب می شود؛

زیرا که فقر جامعه ای انسانی را زوال مادی و معنوی سوق می دهد. فقر زیر بنای توحیدی یک جامعه را فلج می سازد. فقر مانع از رشد هماهنگ جامعه می شود. فقر با ربودن امکانات مادی و رفاهی از قشر وسیع جامعه، زمینه ی رشد تفکر را در جامعه نابود می سازد.

فقر تمام پتانسیل ها و توانمندی های بالقوه ای جامعه را منهدم می کند. فقر نمی گذارد که بستر مناسب برای رشد ارزش های الهی و معنوی در جامعه فراهم شود،

زیرا همانگونه که گفته شد فقر زیر بناهای توحید در یک جامعه را فلج می سازد. با فلج شدن زیر بناهای توحید در یک جامعه، جامعه در تمام ابعاد خویش فقیر می شود، چرا که نهادهای مختلف جامعه در رابطه ای متقابل علی و معلولی قراردارد.

بدین معنی که نهادهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مدام در رابطه ای تأثیر و تأثر قرار دارند. پویائی نهاد اقتصادی یک جامعه، زمینه های مناسب برای رشد فرهنگ جامعه ایجاد می کند. رشد نهادهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی طبیعی است

که رشد نهاد اجتماعی را نیز به دنبال می آورد. و بدین ترتیب رکود اقتصادی یک جامعه زمینه های مناسب رشد و توسعه فرهنگ در یک جامعه را از بین می برد. جامعه ای که از فرهنگ شایسته برخوردار نباشد و جامعه ای که از فرهنگ منحطه برخوردار باشد. سیاست آن نیز به ابتذال کشانیده می شود. زیرا انحطاط فرهنگی به مثابه ای انحطاط فکری است

و با انحطاط فکری چگونه جامعه می تواند در بعد سیاسی موفق عمل کند؟ و جامعه ای که اقتصاد، سیاست و فرهنگ نداشته باشد، معلوم است که نهاد اجتماعی آن نیز بیمار است. لذاست که فقر اقتصادی، جامعه را در تمام ابعاد آن، فقیر می سازند.

دقیقا با ملاحظه ای همین تأثیر عمیق و گسترده ای فقر در جامعه است که در فرهنگ دینی فقر، مترادف با کفر تلقی شده است. مترادف بودن فقر با کفر اگر از یک جهت، اهمیت نقش فقر در جامعه را، تبیین می کند، از سوی دیگر مومنین را به نابودی و ریشه کن نمودن این پدیده، نیز فرا می خواند؛ چرا که فقر کفر است؛ و جامعه ای که زیر بنای اعتقادی آن با توحید اعتقادی بنا شده باشد نمی تواند با کفر بسازد. پس همانگونه که ریشه زدائی کفر از جامعه، از اولویت برخوردار است، ریشه کن نمودن فقر نیز از اولو یت برخوردار است و بر همین اساس است که خداوند بندگانش را پیش از هر چیز دیگر به وقف و انفاق فرا می خواند تا این پدیده را از میان جامعه ای اسلامی ریشه کن نماید.

(وانفقوا من ما رزقنکم من قبل ان یأتی احدکم الموت، فیقول رب لولا اخر تنی الی اجل قریب فاصدق و اکن من الصالحین و لن یوخر الله نفسا اذا جاء اجلها و الله خبیر بما تعلمون»«یا ایها الذین امنوا انفقوا مما رزقنکم، من قبل ان یأتی یوم لابیع فیه و لاخله و لاشفعه و الکفرون هم الظلمون»«و فی اموالهم حق للسائل و المحروم»

در فرهنگ دینی اسلامی، پدیده ی وقف درست در مقابل فقر قراردارد بعبارت دیگر فلسفه وجودی فرهنگ وقف، فقرزدائی جامعه است. و با گسترش فرهنگ وقف به یقین که میزان فقر و محرومیت در جامعه کاهش می یابد.
زیرا وقف همانگونه که تبیین شده یکی از راه های کنترل تراکم ثروت محسوب می شود. و با کنترل تراکم ثروت یا به تعبیر دیگر از بین رفتن تراکم ثروت سرمایه ای جامعه را در اختیار همگان قرار می گیرد و بهره مند شدن همگان از ا مکانات رفاهی و اقتصادی زمینه ای تکامل در ابعاد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نیز فراهم می شود.

و بدین سان می بینیم که چگونه وقف نقش سازنده و مهم را در فقر زدائی جامعه، در ابعاد گوناگون مادی و معنوی ایفاء می کنند. نقش وقف در توسعه فرهنگی: فرهنگ هستی خاص یک جامعه را گوید. یعنی جامعه در کلیت خویش با جوامع دیگر تفاوت چندانی ندارد،

آنچه که یک جامعه را از جوامع دیگر متمایز می سازد، فرهنگ آن جامعه است. فرهنگ یک جامعه، بر تفکر آن جامعه استوار است، و تفکر آن جامعه نیز در بستر فرهنگ جامعه رشد می کند. جامعه ای با فرهنگ پویا جامعه ای است که از تفکر قوی برخوردار است و تفکر قوی نیز در دامن فرهنگ شایسته و باز پرورش می یابد.

جامعه ای که از لحاظ فرهنگی تمام اقشار آن از مزایای عادلانه فرهنگی نیز برخوردار نباشد؛ جامعه ای است که نه می تواند فرهنگ سالم و مترقی داشته باشد. جامعه ای بدون فرهنگ سالم، نه در بعد مادی و نه در بعد معنوی، رشد می کند؛ زیرا که عقامت فرهنگ باعث عقامت تفکر می گردد؛ تفکر عقیم جامعه را فاقد خلاقیت و ابتکار می سازد.


جامعه ای فاقد خلاقیت و ابتکار نمی تواند مشکلات مادی خویش را به درستی تشخیص دهد نه خلاء معنویت را می تواند در جامعه پر کند. جامعه زمانی فاقد ابتکار، خلاقیت و تفکر تلقی می شود که از فرهنگ پویا برخوردار نباشد زیرا در چنین حالت جامعه نه از گذشته ای خویش بدرستی آگاهی دارد؛

و نه جایگاه خویش در زمان حال را می شناسد و جامعه ای که نتواند جایگاه خویش در زمان حال را درک کند مسلم است که نه می تواند، حرکت خویش به سوی فردا را نیز، عیار نماید؛ برای اینکه حرکت سالم به سوی فردا به شناخت دقیق از زمان حال نیاز دارد.

روی این جهت عقامت فرهنگ در یک جامعه، باعث درک نادرست از زمان و نقش زمان در تکامل پدیده ها می شود و وقتی جامعه نتوانست درک درست از زمان و نیازمندی های زمان خویش داشته باشد. حرکت بسوی فردا را نیز نمی تواند عیار کند.

بر همین مبناست که وقف فرهنگی ضرورت پیدا می کند. زیرا اگر فقدان تعادل، در برخورداری افراد جامعه از امکانات فرهنگی، در فرجام به عقامت فرهنگی می انجامد، وقف فرهنگی نیز در نهایت به تعادل، در برخورداری افراد جامعه از امکانات فرهنگی، منتهی می شود، زیرا که وقف فرهنگی به معنی برخوردار ساختن اقشار محروم جامعه از مزایای فرهنگی، در جهت توسعه فرهنگی جامعه است.

برخورداری اقشار محروم جامعه از مزایای فرهنگی،باعث رشد جامعه می گردد. به دلیل اینکه بهره مندی اقشار محرو م جامعه به منزله ای، سیالیت فرهنگی جامعه است و سیالیت فرهنگ جامعه، رمق خلاقیت را در وجود جامعه می دواند. وقتی جامعه خلاق شود، تفکر در جامعه زنده می گردد. با زنده شدن تفکر در یک جامعه جامعه هرگز رو به فقر گام بر نمی دارد؛


برای اینکه تفکر، جامعه و افراد جامعه را به شناخت درست از زمان، نقش آن در تکامل پدیده ها و نیازمندی های زمان هدایت می کند. و بدین طریق جامعه در تمام معضل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دارای تشخیص و شناخت درست می گردد.

لذا وقف فرهنگی به مثابه ای باز گرداندن تفکر به جامعه است وقف فرهنگی به مفهوم زنده نگه داشتن نبض تفکر در لایه های زیرین جامعه است.

وقف فرهنگی تزریق آگاهی به انسان های محرو می است که صدها سال اسیر قفس جهالت مانده اند. وقف فرهنگی اهداء روشنی در اعمال زوایای تاریک جامعه است.


وقف فرهنگی فروزان کردن مشعل نور در دل تاریکی جهالت انسان هاست؛ جهالتی که به مثابه ای زنجیره در بیغوله های زندان تفکر را اسیر خویش نگه داشته است. بنای عقامت و نازائی تفکر صرفا با وقف فرهنگی از بین میرود.

و وقف فرهنگی است که تفکر را در سطح تمام افراد جامعه همگانی می کند. انسان هایی که نهادهای فرهنگی را به جمعه وقف می کنند؛ آگاه باشند، که در واقع با وقف نهاد فرهنگی به جامعه، اندیشه را به جامعه اهداء نموده اند.

اندیشه که بدون آن حتی نمی توان خدای خویش را شناخت و همه باید بدانند که اگر تفکر را به افراد جامعه اهداء کنند نه تنها جامعه را نجات داده است بلکه خود را نیز جاودانه ساخته است؛ زیرا نسل های بعدی به خوبی خواهند دانست که کدام انسان ها، با چه میزان از ایثار، بقا ء نسل خویش را با اهداء تفکر به جامعه، تضمین نموده اند.

بناء برای رهائی از عقامت اندیشه، برای بیرون رفت از رکود ناانسانی، برای نجات از اسارت جهالت، برای ذوب نمودن یخ های منجمد اندیشه و برای رشد شعوری جامعه به توسعه ای فرهنگ وقف و انفاق ضرورت است،

چرا که توسعه ای فرهنگ وقف و انفاق موجب ایجاد تعادل اقتصادی و مادی در جامعه می گردد و با تعادل مادی و اقتصادی زمینه ای فعلیت پیدا کردن توانمندی ها و پتانسیل ها ی بالقوه به وجود می آید.

و بدین ترتیب حرکت رو به رشد جامعه در مسیر تکامل مادی و معنوی آغاز می شود. و زان پس سرنوشت جامعه، با دستان توانمند خود جامعه تغییر می کند.

دقیقا به همین لحاظ است که ایجاد نهادهای خیریه بر مبنی «اوقاف»و «انفاق»در جوامع از ضروریت برخوردار می گردد که در رکود و بن بست نا انسانی، فقر، بدبختی، فلاکت و عقب ماندگی گیر نموده باشند

. جوامع که عده ای بسیار اندک آن از بهترین امکانات مادی، رفاهی و اقتصادی برخوردارند و اکثریت مطلق آنها در چنگال فقر مادی و معنوی اسیراند بین توسعه و گسترش فرهنگ وقف و انفاق در جامعه ای اسلامی ما بیش از جوامع دیگر از ضرورت برخوردار است.(7)

جبران کمبود خدمات دولتی

یکی از مشکلات و موانع موجود در امر خدمات رسانی به اقشار مختلف مردم کمبود بودجه و عدم تأمین اعتبار کافی از سوی دولتها بوده است. هر چند اساس کار دولتها، ایجاد رفاه نسبی مردم و ارائه خدمات ضروری به آنان استوار گشته است

ولی بنا به عللی که عموماً به برنامه های کلان دولتها، نوسانات اقتصادی و تجاری و سیاستهای مدوّن سیاسی و اقتصادی، کمبود منابع و… باز می گردد. دولتها در مقاطعی قادر به هدایت کردن مسیر خدمات رسانی و حمایتهای پوششی نخواهند بودو این بخش در عمل دچار اختلال خواهد شد.

در این هنگام موسسات خصوصی نقش بخش دولتی را ایفا خواهند کرد و خلا ناشی از معضل ناتوانی دولت را پوشش خواهند داد.

موقوفات نیز که جوشیده از همت والای انسانهای نیکوکار جامعه است از مؤثرترین ابزار تأمین رفاه مردم و پوشش دهنده کاستیها و نواقص موجود از سوی دولت است.
 

تنظیم کننده جریان پول و کالا در اقتصاد

یکی از اهداف سیاستهای پولی، جذب پس اندازها و هدایت آنها به سوی سرمایه گذاری است تا توازن گردش پول و کالا حفظ شده و ارزش پول مصون بماند. یکی از راههای تحقق این هدف در اسلام تحریم فعالیتهایی است که پس اندازها را از مسیر سرمایه گذاری منحرف می سازد مثل تحریم کنز و ربا.

در اقتصاد سرمایه داری به علّت وجود بهره، قسمتی از پول، از گردش خارج شده و وارد جریان سفته بازی و کنز می گردد. در نتیجه در مقابل این قسمت از پول، کالایی در جامعه تولید نمی شود. بنابر این با وجود این پول اضافی در مقابل حجم مشخص کالا، قیمتها افزایش یافته و ارزش پول کاهش می یابد.

شیوه دومی که موجب تحقق این هدف می شود تشویق و ترغیبی است که در اسلام از برخی فعالیتهای اقتصادی به عمل آمده است و آنها را در ردیف عبادات بر شمرده است. از جمله این فعالیتها قرض دادن، انفاق و وقف است.

به علت اجر و ثواب فوق العاده ای که شرع برای انفاق و وقف قائل شده مسلمانان اشتیاق فراوانی به انفاق و وقف ثروت خویش داشته و دارند. شور و شوق برای انفاق در صدر اسلام تا حدی بود که برخی از مسلمانان ایثار می کردند.

قرآن کریم ضمن تجلیل و ارزش نهادن بر کردارهای یاد شده، انفاق را نوعی سرمایه گذاری برای مسلمانان اعلام می کندکه ممکن است تا هفتصد برابر بازدهی داشته باشد. به همین جهت یاران و پیروان رسول خدا (ص) نه فقط از درآمد خود انفاق می کردند

بلکه ثروت خویش راهم وقف می نمودند. اوقاف حضرت علی (ع)، حضرت فاطمه و سایر یاران رسول خدا در تاریخ ثبت شده است.
 

ثبات اقتصادی

نوسانات اقتصادی و بحرانهای ناشی از آن همواره خطری جدی برای امنیت دولتها به حساب می آید. اقتصاد هر کشور متکی به عناصری همچون درآمدها منابع غنی و سرشار و بالاخره مدیریت کارآمد و برنامه ریزی ناشی است.

یکی از نشانه های بالندگی اقتصادی هدفمند شدن کلیه الگوهای اقتصادی و رسیدن به مرز خودکفایی و استقلال است. عوامل متعددی برای سنجش میزان رشد اقتصادی در میان کشورها دخیل است که پراهمیت ترین آنها فراهم بودن شرایط و بستر لازم برای انجام فعالیتهای گوناگون اقتصادی و رفع موانع موجود در این میان خواهد بود.

وابستگی یکی از آفتها و عناصر مضر برای رسیدن به آستانه رشد اقتصادی و خود کفایی سیاسی است. اگر وقف از قالب کنونی خود خارج شود و ابعادی وسیع تر و زمینه هایی جدیدتر را شامل گردد خواهد توانست به عنوان عنصری کارسازتر برای رسیدن به مفهوم رشد اقتصادی تلقی شود.

تعریف زمینه های جدید وقف و هدایت موقوفات به سوی هدف های متعالی اقتصادی، نهادی متشکل، صاحب تفکر و انقلابی را خواهد طلبید که از میان تمامی تشکلهای فعلی، سازمان اوقاف و امور خیریه واجد تمامی شرایط مذکور بوده و موجه ترین مؤسسه برای تحقق اهداف ذکر شده است
 

کوچک شدن حجم و اندازه دولت

با توجه به مطالبی که بیان شد و موارد مختلفی که می توان در آنها وقف کرد، متوجه این نکته ظریف می شویم که گسترش فرهنگ وقف باعث کوچک شدن اندازه دولت در بسیاری از موارد می شود. توضیح آنکه طبق ادبیات اقتصاد دولت در جاهایی که بخش خصوصی سرمایه گذاری نمی کند دخالت خواهد کرد.

اما از آنجایی که در فرهنگ غنی اسلامی راههای مختلفی برای دخالت بخش خصوصی در اموری که در جوامع غربی بخش خصوصی متکفل آن نمی شود، ارائه کرده است-

مثل وقف و انفاق- به نظر می رسد که در نظام اسلامی حجم دولت باید بسیار کوچک باشد. چرا که دولت دیگر مجبور نخواهد بود که اموری مانند تأمین اجتماعی، آموزش و حتی بهداشت را دغدغه های اصلی خود قرار دهد و بودجه های کلانی را به آن اختصاص دهد.

تشکیل سرمایه در بازارهای مالی از طریق وقف

مدتهاست که ما در کشورمان از تنوع بازار سرمایه، تنوع بازارها، تنوع نهادها. از تنوع مالی برای تجهیز پس اندازها و افزایش سرمایه گذاری در مملکت و بالا بردن تشکیل سرمایه و نرخ بالا تر تشکیل سرمایه صحبت می کنیم. وقتی به نمونه های خارجی نگاه می کنیم،

می بینیم آنها نهادهایی به نام Trust Fund یا Endowment Fund دارند که دومی را می توانیم صندوق وقفی تعریف کنیم. طی سالهای طولانی این نهاد به کار مشغول بوده و صندوق وقفی و صندوق Trust در غرب و شرق دور، تأمین کننده مالی بسیاری از موسسات فرهنگی و اجتماعی بوده اند.

ایجاد و گسترش چنین نهادهای وقفی و صندوق هایی در ایران می تواند تا حد زیادی موجب گسترش بازارهای مالی و رشد سرمایه گذاری در کشور شود.
 

وقف مطلوب دین

فلسفه تأسیس و ترویج نهاد وقف در اسلام پر کردن خل‍أها و برطرف کردن نیازهای فرهنگی اجتماعی و اقتصادی در جامعه اسلامی است. از صدر اسلام تا کنون به دنبال بروز مشکلی در زندگی اجتماعی و اقتصادی،انسانهای خیّر و نیکوکار با ایجاد موقوفات و قرار دادن درآمدهای آن در جهت رفع مشکل اقدام نموده اند.

با مروری بر اسناد وقف و تاریخچه اوقاف ملاحظه می شود واقفین با دور اندیشی و بلند نظری وصف ناپذیری حتی برای رفع نیازهای به ظاهر کوچک و کم اهمیت اقدام به وقف نموده اند که مطالعه آن موجبات شگفتی و تحسین هر خواننده ای را فراهم می سازد.

برای مثال ابن بطوطه حکایت می کند که «روزی از کوچه ای در دمشق می گذشتم، غلام بچه ای را دیدم که از دست او قدحی چینی بر زمین افتاده و شکسته بود و مردم به گرد او جمع شده بودند.

یکی از آن میان به پسرک گفت خرده های قدح را برگیر و نزد متولی اوقاف ظروف ببر. غلام بچه پاره های شکسته را جمع کرد و با آن مرد نزد متولی رفت و آن خرده های ظرف را به وی نشان داد و او از درآمد موقوفه مخصوص این کار پولی برابر قدح به آن پسر داد تا قدحی مانند قدح شکسته خریده، از مضروب شدن و دشنام شنیدن از خواجه و بانوی خود رهایی یابد«

 

نقش وقف در بالا بردن ارزش های الهی و معنوی

مهمترین جنبه و اساسی ترین بعد در بحث وقف و نقش وقف در توسعه فرهنگ و تمدن اسلامی، نقش وقف در تکامل و توسعه ارزش های الهی و معنوی است. فرهنگ و تمدن بر مبنای ارزش های مادی و معنوی استوار است.

فرهنگ به مجموعه ای از دستاوردهای مادی و معنوی یک جامعه اطلاق می گردد و تمدن عبارت است از مجموعه ای از دستاوردهای مادی یک جامعه، بعضی ها تمدن را مرادف فرهنگ دانسته و بدین نحو گفتگوی تمدن ها را به مفهوم گفتگوی فرهنگ ها می دانند.

ملاحظه می شود که رشد ارزش های مادی و معنوی در یک جامعه به مثابه رشد، توسعه فرهنگ آن جامعه تلقی می شود و زوال ارزش های مادی و معنوی در یک جامعه به مثابه زوال فرهنگ و تمدن آن جامعه، ارزیابی می گردد.

مهمترین نقشی که وقف در توسعه فرهنگ و تمدن ایفاء می کند. توسعه ای معنوی جامعه است. توسعه ی معنوی جامعه بدین مفهوم است که جامعه در بعد الهی، دینی و ارزش های معنوی خویش بیشتر از ابعاد مادی رشد می کند؛

زیرا اگر وقف را از دیدگاه انسانی و معنوی آن نگاه کنیم، وقف، عبارت است از به خدمت گرفتن ارزش ها و امکانات مادی به نفع ارزش های معنوی، به عبارت دیگر جامعه زمانی از لحاظ معنوی بیشتر رشد می کند که ارزش های مادی و امکانات مادی اش در خدمت امکانات و ارزش های معنوی اش باشد.

و در عوض ارزش های معنوی زمانی در یک جامعه می میرد که ارزش های معنوی در خدمت امکانات و ارزش های مادی بوده و توانمندی های انسانی، الهی و معنوی جامعه قربانی اهداف مادی، غیر انسانی و غیر الهی گردد.

روی همین جهت است که ابتذال، پوچیگری، و انکاری، فرهنگ مصرف، مادیت و بی دینی در جامعه ای رشد پیدا می کند و همگانی می گردد که همواره ارزش های الهی و معنو ی در آن به نفع ارزش های مادی قربانی می شوند. و از سوی دیگر جامعه ای که در آن ارزش های معنوی حاکم است، ارزش های مادی همیشه در خدمت ارزش های معنوی است.

ثروت و سرمایه های مادی جامعه به صورت عادلانه در میان همه اقشار جامعه توزیع گردید. و با گسترش فرهنگ وقف و انفاق، مدام از تراکم و انباشتگی ثروت به دست عده، قشر یا طبقه ای خاص جلوگیری به عمل می آید.

وقف از دیدگاه انسانی به مفهوم پیروزی ارزش های معنوی در وجود انسان است و گسترش فرهنگ وقف در یک جامعه به معنای سیطره ای ارزش های معنوی بر ارزش های مادی در جامعه است.

یا به تعبیر دیگر، وقف عبارت است از استخدام امکانات مادی برای گسترش ارزش های معنوی، بناء آنچه برای انسان (واقف) و در فرهنگ وقف مهم است توسعه ای ارزش های الهی و معنوی است.

و ارزش های مادی و امکانات آن صرفا وسیله و ابزاری هستند تا توسعه ی ارزش های الهی را در جامعه تسهیل نمایند. بر همین مبنا است که می بینیم انسان واقف. همه هست و نیست مادی خویش را به نفع ارزش های معنوی اهداء می کند و نه تنها با خود هستی اش را در این مسیر فدا می کند.

بلکه ابوذر گونه فریاد بر می دارد: «الذین یکفرون الذهب و الفضه و لاینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم»23 و بدین گونه همه اقشار و افراد جامعه را به گسترش فرهنگ وقف فرا می خواند؛

زیرا که انسان «واقف»تنها یک انسان بخشنده نیست، بلکه انسان واقف کسی است که خلیفه ای آفرینش خویش، و نقش خلیفه ای خدا بودن خود را در روی زمین درک کرده است.

او آگاه است که دنیا آزمودنی بیش نیست، امکانات مادی صرفا برای بهره برداری است نه انباشتن؛ چرا که ارزش های مادی فانی اند و چیزی که فنا شود شایستگی برای انباشتن و ذخیره کردن ندارد.

انسان واقف می داند که همه ی انسان ها حق دارند تا از مزایای امکانات مادی برخوردار باشند و هیچ کس تحت هیچ عنوانی حق ندارد این حق مسلم را، از آنها، غصب نماید. انسان واقف، انسان خود آگاه است، انسان خود آگاه انسان مسئولی است که رسالت سنگین خلافت خدا بر روی زمین را، بر دوش خویش، احساس می کند. او آفریده شده است تا پرستش کند و فرهنگ پرستش را به قاعده ای هستی و نظام زیست بشر تبدیل کند. انسان خود آگاه، کسی است که به درستی زمان و نقش زمان در تکامل پدیده ها را دریافته و بدین طریق از رسالت خویش در برابر خدا و تاریخ نیز آگاه است. انسان واقف انسان آگاهی است که درد تک تک افراد جامعه را به تمام وجود احساس می کند. انسان واقف کسی است که نمی تواند در برابر وضع رقت بار جامعه و افراد جامعه ای خویش بی تفاوت بماند؛ زیرا او نیک، می داند که:



لذا انسان واقف، وقف می کند اما نه بدان خاطر؛ تا فخر بفروشد بلکه او وقف می کند تا درد جامعه را به مثابه ای ریشه کن کند و بدین گونه درد را از وجود خویش نیز بیرون سازد او فقر افراد جامعه را به مثابه ای فقیر بودن خویشتن اش تلقی می کند؛ چرا که او می داند که اگر وقف نکند. همانگونه که افراد تنگدست جامعه شدید تر است.

برای اینکه افراد تنگدست از لحاظ امکانات مادی فقیراند؛ ولی او که در چنین حالت ثروت را در اختیار خویش گرفته است و وقف نمی کند، در فقر ارزش های معنوی و انسانی گرفتار است. بناء انسان واقف وقف می کند تا فقرا را از وجود بزداید.

در منطق انسان واقف انسان های بی درد، بی احساس، بی مسئولیت، انسان هایی که رفاه خویش را به قیمت سلب آلودگی از انسان های دیگر بدست آورده اند، انسان هایی که حاضر نیستند حتی نیم نگاهی به حالت رقت بار فقراء، تنگدستان و بی نوایان بکنند،

انسان هایی که تکبر خویش را در گدائی دیگران احساس می کنند و انسان هائی که از دستمزد رنج دیگران برای خویش کاخ فرعونی می سازند. انسان های فاقد ماهیت انسانی اند. انسانهائی که تفاله ی انسان محسوب می شوند؛ انسان هایی که صرف نقاب انسانی بر رخ افکنده اند.



به عقیده ای انسان واقف، محور همه چیز، خداست. خدا مالک همه چیز است. همه چیز هستی خویش را از او می گیرد. و همه چیز در نسبت با او است که معنی می یابد. به جز خدا همه چیز فانی شدنی است «کل شی ء هالک الاوجهه»برای انسان واقف نزدیک شدن به خدا مطرح است:

و برای این کار از هیچ تقلای دریغ نمی کند. انسان واقف وقتی نگاه می کند که بخش عظیم از اقشار جامعه محروم است، نمی تواند بی تفاوت بماند؛ زیرا به هر میزانی که محرومیت در یک جامعه زیاد شود، به همان میزان، امکان فاصله گرفتن جامعه از خط خدا نیز زیاد می شود.

دور شدن یک جامعه از خط خدا، هرگز برای انسان الهی و واقف، پذیرفتنی نیست. لذا انسان واقف وقف می کند تا جامعه را بسوی خدا بکشاند؛ چرا که صرفا با حرکت در خط خدا است، که جامعه به سعادت نائل می شود و اهداء می کند و دقیقا به همین لحاظ است که نقش گسترده ای وقف در توسعه فرهنگ و تمدن اسلامی نیز درک می گردد.

فرهنگ و تمدن اسلامی که بر مبنای ارزش های الهی، توحیدی، عدالت اجتماعی، رفع محرومیت و رشد معنویت در جامعه ای بشری استوار است. پس ملاحظه می شود که چگونه گسترش یا عدم گسترش، فقدان و یا وجود فرهنگ وقف، به جهان بینی و نحوه ای دید انسان نسبت به هستی، خالق هستی و نظام هستی بستگی دارد.

افرادی که با جهان بینی مادی زندگی می کنند و دنیا را از منظر ما پست می نگرند، هیچ گاه نمی توانند، ارزش وقف و فلسفه ای وقف را درک کنند؛ چرا که در بینش مادی سرنوشت و مصالح فرد بر سرنوشت و مصالح جمع، مفهوم ندارد که مصالح فرد فدای مصالح جمع گردد. بناء تنها در جهان بینی اسلامی و بینش توحیدی است که فرهنگ وقف معنی و مفهوم پیدا می کند.

برای اینکه در جهان بینی اسلامی و بینش توحیدی، جامعه و افراد، از هیچ نوع اصالت برخوردار نیستند. آنچه در بینش توحیدی مطرح است، رجوع به مبدأ آفرینش است. جامعه ای تو حیدی، جامعه ای است که دغدغه ای برگشت به مبدأ، در آن موج می زند.



در بینش توحیدی و الهی سرنوشت و مصالح فرد زمانی بر سرنوشت جمع تقدم پیدا می کند، که فرد در فردیت خویش، بیشتر بتواند به سوی مبدأ وجودی خویش نزدیک شود. و به هیمن گونه سرنوشت جمع و مصالح جمع زمانی از اصالت برخوردار می گردد. که جامعه بیشتر از فرد بتواند انسان را به خدا نزدیک کند.

به همین دلیل است که زمینه ای توسعه ای فرهنگ وقف در جامعه ای با بینش توحیدی و الهی به مراتب قوی تر از جامعه است که فاقد چنین بینش است و انسان موجد بیشتر از هر انسانی دیگر آماده ی ایثارگری و تقدم جوئی در امور خیریست و کارهای با نیت نیک است.

لذاست که با یقین می توان ادعا کرد که می توان با گسترش هر چه بیشتر فرهنگ وقف و انفاق، فرهنگ و تمدن اسلامی را توسعه داده و نظام توحیدی را به قاعده ای نظام زیست بشر تبدیل کرد.(8)
 

نتیجه گیری

همان گونه که در روزگار ما اغلب پدیده ها کار کردهای جدیدی پیدا کرده اند و در نتیجه تاثیر و کار برد قبلی خود را از دست داده اند، پدیده وقف نیز در تلفیق با تجربیات و علم و نیازهای امروز اجتماعی، لاجرم می تواند تاثیر و کار سازی بیشتری داشته باشد.

از آنجایی که وقف مطلوب دین، تشخیص نیازهای جامعه به صورت درونزا و برطرف کردن آنها توسط افراد خیّر از طریق ایجاد موقوفات متناسب است، مهم ترین راه برای برگرداندن وقف به جایگاه اصلی و کاراتر شدن آن، جهت دهی و آگاهی دادن به واقفان توسط دولت در راستای برآورده ساختن مشکلات و نیازهای اجتماع است.

تنها در این صورت است که آثار مبارک وقف در جامعه ظاهر شده و نظام اسلامی راه رشد و توسعه و سعادت را طی خواهد کرد.

البته مشکل توسعه نیافتگی کشور ما خود را در اداره موقوفات نیز نشان می دهد. عدم وجود مدیریت کارا و خلاق در جهت افزایش بهره وری موقوفات، عدم نظارت دقیق بر عملکرد ادارات اوقاف. عدم وجود اطلاع رسانی شفاف و دقیق جهت تنویر افکار عمومی و … از جمله مسایلی است که در صورت حل شدن آنها اولاً بهره وری موقوفات افزایش می یابد و ثانیاً مردم از عملکرد سازمان اوقاف اطمینان یافته و با میل بیشتری موقوفات خود را به دست سازمان اوقاف می سپارند.
 

راه کارهای عمومی برای گسترش وقف

1-هر چند عمل وقف عملی شخصی و اختصاصی به حساب می آید ولی تشویق افراد به این امر و تفهیم نمودن مزایای اجتماعی و اقتصادی نهفته در آن می تواند در گسترش و اشاعه این عمل خدا پسندانه موثر باشد.

بنابر این امر تبلیغ و آموزش احکام و آثار وقف باید مورد توجه خاص قرار گیرد و باید به دنبال راههایی موثر و کار ساز برای تعیین جایگاه وقف در اجتماع و ساختن انسانهای علاقه مند به وقف بود.

2-هر عمل خیری که به قصد و نیت رضایت الهی صورت پذیرد محترم شمرده می شود ولی جهت بخشیدن و تعریف دقیق از چگونگی و نحوه ارائه عمل خیر می تواند در افزایش آثار مثبت و نتایج حاصله از آن تأثیر بسزایی داشته باشد.

3- قالب و چارچوب کنونی وقف نیازمند بازنگری اساسی است. منحصر کردن عمل وقف به برخی امور خاص از شعاع تأثیر و فواید مورد انتظار آن خواهد کاست. زمینه های فراوانی را می توان یافت که وقف می تواند در آنها وارد گردد و یا با آنها مرتبط شود.

یکی از عوامل کم سویی و کم فروغی پدیده های اجتماعی محدودیت حوزه عمل و منحصر بودن به عناصر و عوامل محدود است.

4-وقف مربوط به طبقه ای خاص و یا مقطع سنی خاص نیست. باید زمینه ای ایجاد کرد تا برخلاف فضای حاکم فعلی تمامی طبقات و اقشار مردم و در هر گروه سنی امکان و استعداد انجام این عمل خداپسندانه را داشته باشند.

5-ارج نهادن به مقام و منزلت اشخاص پیشقدم در امر وقف از اهم واجبات و از وظایف مهم سازمان های مرتبط با امر وقف است. اگر اشخاص وقف کننده به واسطه عمل نیکشان به نحوی مناسب و شایسته مورد اکرام و تقدیر قرار گیرند انگیزه و اشتیاق مبادرت به این عمل در نزد افراد دیگر نیز تقویت خواهد شد و در گسترش این سنت خدا پسندانه موثر خواهد بود.


6-هموار کردن موانع موجود در امر وقف، مرتفع نمودن مشکلات قانونی و حقوقی در این ارتباط و آسان کردن شرایط و تشریفات رسمی مرتبط با موقوفات، از عوامل موثر در بسط و رواج سنت وقف در جامعه ارزیابی می‌شوند.
 

1-رسیدگی مستمر به وضعیت موقوفات و بررسی امکان اصلاح و مرمت ضایعات وارده به آنها جهت تامین کارآیی و بهره وری هر چه بیشتر از آنها.

2-بهینه سازی سیستم اداره و کنترل موقوفات و به روز کردن آن، ترمیم ساختار مدیریتی موجود در آنان و به کارگیری عوامل مستعد دلسوز و متخصص در رأس امور مرتبط با وقف.

3-ارزیابی و سنجش درست از میزان واقعی درآمدها و عواید حاصله از موقوفات و مشخص کردن میزان افزایش یا کاهش آن نسبت به سنوات قبل.

4-مطالعه و بررسی امکان توسعه بهره وری اقتصادی از موقوفات موجود و فراهم کردن شرایط احراز آن و در نتیجه افزایش درآمدهای حاصله.

5-متمرکز کردن خدمات ناشی از موقوفات در بخش های میانی و پایینی اجتماع به منظور تامین احتیاجات اساسی و ضروری اقشار محروم و آسیب پذیر جامعه و برقراری تعادل اقتصادی و استقرار عدالت اجتماعی در بهره گیری از کلیه امکانات زیستی.

6-بررسی امکان تغییر برخی از کاربری های خاص در موقوفات به منظور استفاده بهینه و مطلوب تر از امکانات و شرایط موجود (با فرض عدم وجود موانع فقهی و شرعی) و سوق دادن آنها به طرف نیازهای واقعی جامعه.

7-مشخص کردن حوزه فعالیتهایی که موقوفات می تواند در آنها نقش داشته باشد و یا در موازات آنها قرار گیرد.

8-افزایش بازدهی مهم ترین عامل در ارتقای بهره وری محسوب می شود هر چقدر خدمات ناشی از موقوفات را به حد استاندارد و احتیاجات واقعی مردم نزدیک تر نماییم، اهداف بهره وری دست یافتنی تر خواهند شد.

9-ارائه میزان کار موقوفات در دوره های منظم به منظور آگاهی عموم از نتایج حاصله از عملکرد موقوفات و آشنایی با کم و کیف فعالیتهای مختلف آن.

10-در آن بخش از موقوفات که استفاده از آن مستلزم پرداخت وجوهاتی است، رعایت وضعیت اقشار محروم جامعه لحاظ شده و حقوق افراد مستمند حفظ شود و تحت هیچ عنوان، عاملی همچون درآمدزایی بر ارزشهای پایدار و ارزشمند انسانی غلبه نکند.

11-ارتقای سطح خدمات رسانی در موقوفات به موازات و متناسب با خدمات مشابه در بخش های دیگر و با در نظر گرفتن تمهیداتی خاص به منظور موفقیت چشمگیرتر در عرصه رقابتهای نزدیک تجاری و اقتصادی.

12-تغییر ساختار و بهینه سازی مدیریت اداره موقوفات و به کارگیری روشهای نوین مدیریتی نقش عمده ای در بهره وری و کارآیی هر چه بیشتر موقوفات خواهد داشت.(9)
 

پی نوشت:

1- مهدی نور احمدی،بررسی کارکردهای وقف در اقتصاد اسلامی، مجله اندیشه صادق، شماره 11و 12.
2- محمد اسلام جوادی، نقش وقف در توسعه فرهنگ و تمدن اسلامی‏،سایت تبیان.
3- مهدی نور احمدی،بررسی کارکردهای وقف در اقتصاد اسلامی، مجله اندیشه صادق، شماره 11و 12.
4- ناصر کاتوزیان،تحول نهاد وقف و دورنمای آینده آن; مطالعه تطبیقی – تاریخی، مجلات نقد ونظر،شماره 21.
5- فرهنگ وقف در اسلام،سایت تبیان.
6- نقش وقف در تحقق اهداف اقتصادی،2/2/82، سایت تبیان.
7- محمد اسلام جوادی، نقش وقف در توسعه فرهنگ و تمدن اسلامی‏،سایت تبیان.
8- محمد اسلام جوادی، نقش وقف در توسعه فرهنگ و تمدن اسلامی‏،سایت تبیان.
9- مهدی نور احمدی،بررسی کارکردهای وقف در اقتصاد اسلامی، مجله اندیشه صادق، شماره 11و12.

نویسنده:فرزانه صفایی

*این مقاله در تاریخ 1402/5/21 بروز رسانی شده است.